وبلاگ ناهیدوبلاگ ناهید، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 20 روز سن داره

در جست و جوی یک رویا

علت ساخته شدن اسباب بازی

  اولین کسی که اقدام به ساخت وسایل بازی کودکان کرد، چارلز ویک استید بود.وی در شهر لیدز در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد و پدرش روحانی بود. پس از اتمام جنگ جهانی اولدر حالیکه فضای کشورش را غم پر کرده بود.او برای از بین بردن رعب و وحشتی که در اثر جنگ در کودکان به وجود آمده بود،تصمیم  گرفت با هزینه شخصی برای کودکان شهر که اکثرا پدران و برادرانشان را از دست داده بودند ،وسایل بازی بسازد تا شاید اندکی از اندوه آنها کاسته شود. ...
27 آبان 1391

عشق پدرانه

  خیلی متفاوت است! انتظار مردانه ! ذوق کردن های مردانه ! تخیل های مردانه ! البته نه فقط مردانه! بلکه پدرانه . پدرها نه مثل ما از دیدن کفش های کوچولو جیغ می زنند نه دلشان با دیدن تاپ و شلوارک های میلیمتری ضعف می رود . پدرها نه مثل ما ساعت ها به ورجه وورجه بچه ها خیره می شوند و نه با آرام گرفتنش دلهره و اضطراب به دلشان راه می دهند . پدرها مثل ما منتظر نیستند ! یک جور دیگر منتظرند . همانجور که ما منتظر نیستیم!!!!! جزو لاینفک انتظارشان لبخند پر از شوق است موقع شنیدن خیال پردازی های مادرانه ما !! ...
22 آبان 1391

نی نی های عصر جدید

اینم چند تا فیلم از نی نی های عصر جدید ما که نی نی قدیم بودیم شدیم این , اینا که نی نی جدیدن چی میخوان بشن   برای دیدن فیلم ها به ادامه مطلب برید ....  ( اگر فیلم ها در مرورگر internet explorer  باز نشد از مرور گر mozilla firefox  استفاده کنید . )    نی نی که خوب بلده بگه نه   نی نی که خوب بلده برقصه ( یاد بگیرین نصف شما هم نیست )       نی نی های گیتاریست     نی نی گیتار دوست ( ببینید چه هماهنگ با باباش )       دخترها همیشه از پسرها برترند میگی نه نگاه کن ....     ...
20 آبان 1391

دختری که خدا از او عکس می گرفت

  دختر کوچکی هر روز پیاده به مدرسه می رفت و بر می گشت .با اینکه آن روز صبح هوا زیاد خوب نبود و آسمان نیز ابری بود , دختر بچه طبق معمول همیشه پیاده به سوی مدرسه راه افتاد . بعد از ظهر که شد هوا رو به وخامت گذاشت و طوفان و رعد وبرق شدیدی در گرفت . مادر کودک که نگران شده بود مبادا دخترش در راه بازگشت از طوفان بترسد یا اینکه رعد و برق بلایی بر سر او بیاورد , تصمیم گرفت که با اتومبیل به دنبال دخترش برود . با شنیدن صدای رعد و دیدن برقی که آسمان را مانند خنجری درید , با عجله سوار ماشینش شده و به طرف مدرسه دخترش حرکت کرد . وسط راه ناگهان چشمش به دخترش افتاد که مثل همیشه پیاده به طرف منزل در حرکت بود , ولی با هر برقی که در آسمان...
16 آبان 1391

کودکان با نژاد های مختلف

  کاش میشد همیشه کودک بود زندگی شادی و عروسک بود کاش هرگز زنگ تفریحی نبود جمع بودن و تفریقی نبود کاش می شد باز کوچک می شدیم لا اقل یک روز کودک می شدیم     برای دیدن عکسها به ادامه مطلب برید ......     ...
15 آبان 1391

خوابت را دیدم (برای یک دوست)

  دیشب خوابت را دیدم مهربان تر از همیشه شده بودی عالی بود ..... بین جمعیت زیادی صدایم کردی و من با خنده جوابت را دادم و تو مثل همیشه مهربان بودی وقتی نگاهم کردی فقط گریه کردی نمیدانم چرا ..... ولی خواب خوشی بود آنقدر خوش بود که آرزو کردم کاش هرگز بیدار نمیشدم ...
15 آبان 1391

تولد یک فرشته کوچولوی زمینی

پلک جهان می پرید دلش گواهی میداد اتفاقی می افتد اتفاقی می افتد و فرشته ای از آسمان فرود آمد  تولدت مبارک رویین جون فرشته کوچولوی زمینی و دوست کوچولوی قشنگ من تولدت مبارک . امیدوارم سالیان سال در کنار خانواده مهربونت باعشق و آرامش زندگی کنی . اینم به افتخار رویین جون                            . .   ...
9 آبان 1391

بابا لنگ دراز عزیز (برای یک دوست)

  بابا لنگ دراز عزیز تمام دلخوشی دنیای من به این است که ندانی و دوستت بدارم! وقتی میفهمی و میرانی ام چیزی درون دلم فرو میریزد ... چیزی شبیه غرور! بابا لنگ دراز عزیزم لطفا گاهی خودت را به نفهمیدن بزن و بگذار دوستت بدارم ... بعد از تو هیچکس الفبای روح و خطوط قلبم را نخواهد خواند ... نمیگذارم ... نمیخواهم ...! بابا لنگ درازِ من همین که هستی دوستت دارم ... ...
7 آبان 1391

لیاقت عشق

  روزی شیوانا پیر یکی از شاگردانش را دید که زانوی غم بغل گرفته و گوشه ای غمگین نشسته است . شیوانا نزد او رفت و جویای حالش شد . شاگرد لب به سخن گشود و از بی وفایی یار صحبت کرد و اینکه دختر مورد علاقه اش به او جواب منفی داده و پیشنهاد ازدواج دیگری را پذیرفته است . شاگرد گفت که سال های متمادی عشق دختر را در قلب خود حفظ کرده بود و با رفتن دختر به خانه مرد دیگر او احساس می کند باید برای همیشه با عشقش خداحافظی کند . شیوانا با تبسم گفت :" اما عشق تو به دخترک چه ربطی به دخترک دارد !؟ " شاگرد با حیرت گفت : " ولی اگر او نبود این عشق و شور و هیجان هم در وجود من نبود !؟ " شیوانا با لبخند گفت :  چه کسی این را گفته است . تو اهل...
1 آبان 1391